احساس کردم گلویم پر از دود شده و راه تنفسم بسته شده است. بااضطراب زیاد از خواب پریدم. بلند شدم و دیدم مسافرم سیگار میکشد. درو پنجرهها را باز کردم تا بتوانم نفس بکشم. وقتی حالم جا آمد، شروع کردم داد و بیدادکردن که میخواهی خودت را بکشی، چرا ما را هم میخواهی همراه خودت بکشی و .
درباره این سایت